بای بای پوشک
اهورای من... پسر باهوشم... همون جور که تو پست قبلی گفتم تو سفری که این بار به تویسرکان داشتیم شما رو از پوشک باز کردیم ...وقتی مامان نسرین گفت فردا دیگه اهورا رو پوشک نمی کنیم قلبم ریخت...خیلی ترسیدم؛یعنی می ترسیدم که تو دیر کنترل ادرار تو بدست بیاری و تمام گلای فرشای باباجون اینا رو آبیاری کنی... ولی!!!!!!!!!!!!!!!!!! از این غافل بودم که تو پسر باهوش خودمی...فقط 3 روز طول کشید تا شما کنترل ادرار تو بدست بیاری و 3 روز بعدم کنترل مدفوع تو خودت بدست گرفتی و هر وقت مدفوع داشتی دستت و می ذاشتی رو دلت و می گفتی گلوم درد می کنه!!!!! خدا رو شکر که ماجرای پوشک به خیر و خوشی تموم شد و فقط یک بار فرش و ک...
نویسنده :
نرگس
21:17